loading...

صالحه

Content extracted from http://meplus.blog.ir/rss/?1746910033

بازدید : 371
سه شنبه 8 ارديبهشت 1399 زمان : 12:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

احتمالا چیزهایی که اخیرا باهاشون سر و کله زدم من رو به این نگرش رسوند. در یک ماه و نیم گذشته دو کتاب عهد مشترک و جهاد کبیر رو به ترتیب خوندم. کمی‌در اینستاگرام چرخ زدم و زندگی یک مادرِ با ده فرزند رو دیدم. به جز انیمیشن‌های ساعت ۱۴ شبکه نهال، تنها فیلمی‌که دیدم و ذهنم رو درگیر کرد، میان ستاره‌ای بود. تو این مدت بیشتر قرآن خوندم. مخصوصا جزء ۲۹ و ۲۸ رو و همینطور کامنت آقای ن..ا در پست قبلی ذهنم رو درگیر کرد به فرصت‌هایی که در زندگی مثل ابرها میگذرند. گاهی می‌بارند، گاهی محو و ناپدید می‌شوند، گاهی هم باد آرام آرام اون‌ها رو حرکت میده و ما رو به اشتباه می‌اندازه که این ابر تا عصر در آسمان هست... کلّا.
به زندگی خودم نگاه می‌کنم. به لحظه‌ای که دیگه بر نمی‌گرده. سوال اینجاست که این لحظه‌ی دنیایی چقدر ظرفیت داره. چه نسبتی با دنیای دیگه داره؟ چقدر گنجایش داره؟
اگر از این دنیا به آخرتی ابدی منتقل میشیم پس این لحظه بی‌نهایت ارزشمند هست چون پهنای باندی به اندازه‌ی بی‌نهایت داره.
دنیا مزرعه‌ی آخرته. مزرعه‌ای که عمرش به اندازه‌ی طول عمرمون در این‌ دنیاست. از لحظه‌ی تولد تا مرگ. از لحظه‌ی انتقال از رحم مادر به رحمِ دنیا و انتقال از رحمِ دنیا به رحمِ آخرت.
عمر این مزرعه مثل عمر ماست. مثل یک سالِ کشت و زرع، فصل‌های خودش رو داره: کودکی و نوجوانی... جوانی... میانسالی و پیری و روزهای آخر زمستان...
کودکی مثل بهارِ زندگی هست و آدم همش دلش می‌خواد برگرده به روزهای قشنگش. اما زود تمام میشه و کم کم گرمای جوانی و تب و تابش شروع میشه. جوانی پر از بادهای سرد و آفت خیزه و جلوه‌های هزار رنگِ برگ‌هاش فریبنده و دلرباست اما همون ماه‌ اول پاییز می‌ریزند و امان از وقتی که روی اون برگ‌ها سرمایه‌گذاری کرده باشی. زمستون هم می‌تونه با گرمای کرسی و خوردن میوه‌های خشک و آجیل و ترشی‌های پاییزه بگذره، هم میتونه آدم رو زیر کورانِ برفِ سفید توی کوهستانِ بی‌انتها گم کنه.
خیلی از چیزایی که در آینده برامون رقم می‌خوره به نهالی بستگی داره که برامون توی بهار می‌کارند.
همه‌ی نهال‌ها توی بهار تقریبا شبیه همدیگه اند... اما نهالِ ما می‌تونه، نهالِ یک درخت میوه باشه، مثل سیب، گلابی، گردو... می‌تونه نهال یک درخت بی‌ثمر، یه بید مجنون، یه کاج بدبو...
نهالی که پدر و مادرمون می‌کارند، با آبِ حلال آبیاریش می‌کنند، با دقت هرس می‌کنند و از آفات روزگار دور نگه میدارند.
وقتی نوجوانی شروع میشه... وقت کم کم جوانی میاد، تفاوت‌ها زیاد میشن...
اما شاید خبر خوب این باشه که همیشه باغبانِ مهربانی هست که حاضره درختِ داغونِ ما رو با یک درخت ثمرده و خوشگل و سایه‌بلند تعویض کنه... کافیه بگیم: یا ایها العزیز، مسّنا و اهلنا الضرّ و جئنا ببضاعه مزجاه...

بازدید : 762
چهارشنبه 20 اسفند 1398 زمان : 23:07
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

خطر کرونا ویروس برای من و مصطفی جدی نبود و نبود تا دیشب که از بیمارستان بقیه الله الاعظم برگشت. اونجا رفته بود که همراه بقیه دوستانِ جهادیش، پارکینگ بیمارستان رو تبدیل به بخش نگهداری از بیمارانِ در حال نقاهت کنند. چیزایی می‌گفت و تعریف می‌کرد که واقعا نگران کننده بود. مصطفایی که توی این مدت خودش با بی خیالی یکی دوبار رفته بود قم و یک بار هم مشهد، حالا نگران بود و همین من رو نگران کرد ولی زود آروم شدم. و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین...
حالا می‌خوام سکوتم رو بشکونم و در مورد کرونا صحبت کنم. چند تا فکت و مطلب کوتاه هم قبلش میگم و بعدش با هم آیات پایانی سوره حج رو می‌خونیم. اونایی که دقت کنند، ارتباط مطالب رو با هم متوجه میشن :)
_ امام خامنه ای: امروز جمهوری اسلامی‌رسالت خودش را اعلای اسلام می‌داند. جمهوری اسلامی‌وظیفه اساسی خودش را این می‌داند که به مردم دنیا ثابت کند که اسلام ماندنی است، اسلام اداره کننده زندگی است. ۶۳/۴/۶
_ امام خامنه ای: اگر مسلمانانی که امروز در نهایت شدت و سختی زندگی می‌کنند، نگاهی به کشورهای اسلامی‌بیفکنند، خواهند دید که ملت‌های اسلامی، در حساس ترین و غنی ترین سرزمین‌های عالم زندگی می‌کنند اما زندگی شان با فقر، با بی سوادی، با نداشتن بهداشت، با عقب ماندگی از علم و دانش و با تو سری خوری و وابستگی سیاسی همراه است. تنها عاملی که می‌تواند مسلمانان را از این وضعیت نجات دهد، اسلام است.۷۲/۳/۱۲
_ رسول خدا فرمود:‌‌‌ای انس! طهارت و پاکیزگی را بیشتر رعایت کن تا خدا بر عمرت بیافزاید. مکارم اخلاق، ص۴۰
_ رسول خدا در احادیثی فرمود: هر گاه از خواب بیدار شدید، سه بار استنشاق کنید تا آلودگی‌های بینی زدوده شود. هر گاه از خواب برخواستید، به ظرفی دست نبرید مگر اینکه سه بار دستانتان را بشویید، زیرا هیچ یک از شما نمی‌داند که دستانش شب قبل را چگونه گذرانید. مضمضه، استنشاق، مسواک زدن، کوتاه کردن شارب، ... شستن جاهای چرکین بدن مانند بند انگشتان و ... از فطریات اند. مفاتیح الحیاة، ص۱۱۳_۱۱۴
_ دکتر بهنام شکیبایی یکی از ۴ دندانپزشک برجسته دنیا در رشته جراحی‌های میکروسکپی، برای پاک کردن مجرای حلق و دهان و بینی، در ویدئویی، روش استنشاق و غرغره کردن را آموزش می‌دهد.
《یا ایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له،‌‌ان‌الذین تدعون من دون الله، لن یخلقوا ذبابا ولو اجتمعوا له》
ای مردم، مثلی زده شده است. پس به آن گوش فرا دهید. قطعا کسانی را که به جای الله [به خدایی] می‌خوانید، هرگز نمی‌توانند مگسی را بیافرینند، اگر چه همگی برای این کار گرد آیند.
انگار این آیات همین امروز نازل شده اند. انگار خدا با این مثال می‌خواد ما رو متوجه نکاتی بکنه. متاسفانه ما (بعضی‌هامون) دل بسته‌ی هیبت پوشالی غربی بودیم و هستیم که هیمنه اش در حال فرو ریختنه. فقط باید متوجه این فروپاشی بشیم. میشه گفت ما الان در مرحله‌ی ریختن کاخ هستیم. کلی سر و صدا و گرد و خاک بلند شده ولی عاقبت مشخصه. آوار و آوار. یعنی حتی اگر این ویروس رو آمریکا یا چین در آزمایشگاه‌هاشون تولید کرده باشند و تکثیر کرده باشند تا قدرت خودشون رو نشون بدهند، این قدرت نمایی واقعی نیست. اونا قدرت ساختن یک چیز حقیقی ولو کوچیک مثل مگس رو هم ندارند. ولو اینکه آمریکا و چین و تمام اروپا و هر قدرت دیگری با هم متحد بشن.
《و‌‌ان‌یسلبهم الذباب شیئا لا یستنقذوه منه. ضعف الطالب و المطلوب》
و اگر مگس چیزی از آن‌ها برباید، نمی‌توانند از آن باز پس گیرند. طالب و مطلوب ناتوانند.
الان هم این ویروس از خودشون حسابی تلفات خواهد گرفت ولی هیچ کمکی به خودشون نمی‌تونند بکنند. این جمله‌ی ضَعُفَ الطالب و المطلوب خیلی قشنگه. نمی‌دونم دقیقا چطوری باید در موردش نوشت. فقط دوست دارم تکرارش کنم.
《ما قدروا الله حق قدره،‌‌ان‌الله لقوی عزیز》
خداوند را آن چنان که سزاوار اوست، نشناختند، یقینا خداوند قوی و شکست ناپذیر است.
یک جمله‌ی زیبایی حضرت آقا گفتند. دوست دارم اونو اینجا بنویسم: آری، فهم و تحلیل درست این حوادث شگفت آور، اگر چه برای مغزها و ذهن‌های بیگانه از حقیقت اسلام و بی خبر از سرگذشت واقعی اسلام ناممکن است، لیکن برای صاحبان بصیرت پاسخ در یک کلمه است: «معجزه انقلاب» و من در ادامه میگم: این معجزه رو خواهیم دید. فقط باید به تحققش ایمان بیاریم. شاید از جنس «و نرید‌‌ان‌نمن علی الذین استضعفوا...» باشه. قدرت خداوند و پیروزی رو می‌بینیم و می‌چشیم. «انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا»
《الله یصطفی من الملائکه و من الناس،‌‌ان‌الله سمیع بصیر.》
خداوند از فرشتگان رسولانی را بر میگزیند و نیز از مردم. یقینا خداوند شنوای بیناست.
خدا هم فرشتگانش رو برای امداد ما در ماجرای کرونا ویروس می‌فرسته و هم افرادی از بین مردم، اونا هم جنس حرکتشون تعهدات ایمانی و دینی هست...
《یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و الی الله ترجع الامور.》
آن چه در پیش روی آن‌ها و آن چه پشت سر آن‌هاست می‌داند و همه‌ی کارها به سوی خدا بازگردانده می‌شود.
خلاصه بررسی همه‌ی جبهه حق و باطل با خداست. بررسی میزان اخلاص و ایمان و استقامت همه‌ی آدم‌ها و جریان‌ها با خداست. و آخرش هم همه‌ی امور رو خداوند مدیریت می‌کنه. مهم اینه که نگران نباشیم. الان اگر کسی با ویروس کرونا از دنیا میره، همون عاقبتی رو داره که اگر با یک وسیله‌ی دیگری از دنیا می‌رفت. به غسل و کفن و تلقین و اینا هم نیست. خداوند، با صلاح خودش کارها رو مدیریت می‌کنه. نگران این‌ها نباشیم. خداوند از ما به بندگانش رئوف و رحیم تره.
《یا ایها الذین امنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم و افعلوا الخیر لعلکم تفلحون》
ای کسانی که ایمان آورده اید، رکوع کنید و سجده کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیک انجام دهید، باشد که رستگار شوید.
ما وظیفه داریم. وظیفه ما در این ماه رجب و شعبان و رمضانِ پیش رو سنگین‌تره. خودسازی کنیم. جهاد اکبر کنیم. جهاد با نفس کنیم و در کنارش حتما کار خیر کنیم. کار خیر... ضمن اینکه این آیه توصیه حضرت آقا به خوندن نماز حضرت جعفرطیار رو برام تداعی می‌کنه. نمازی که رکوع و سجود‌هاش طولانی و با تمرکزتره.
《و جاهدوا فی الله حق جهاده، هو اجتباکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج، مله ابیکم ابراهیم. هو سماکم المسلمین من قبل و فی هذا لیکون الرسول شهیدا علیکم و تکونوا شهدا علی الناس.》
و در راه خدا جهاد کنید، چنان که سزاوار جهاد در راه اوست. او شما را بر گزید و در دین برای شما هیچ سختی و تنگنایی قرار نداد. همان آیین پدرتان ابراهیم است. خداوند پیش از این [در کتب سابق] و در این [قرآن] شما را مسلمان نامید تا پیامبر گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم باشید.
کار خیرِ الان، جهادِ سزاوارِ این روزهای کرونایی، رفتن تو دلِ خط مقدمِ مبارزه با کروناست. از هر کس هر کاری بر میاد. از دست من همین که مصطفی رو بفرستم برای کمک بر میاد. از دست مصطفی کار دیگری بر میاد. از دست کسی فقط دعا بر میاد. این جهاد رو باید جدی گرفت. اعلایِ اسلام که وظیفه‌ی امروز ماست، بسته به همین حرکت‌های کوچیک ماست. این دین و این آیین متعلق به خودِ خودِ ماست. برای نگه داشتنش باید تلاش کنیم. هر کس زکات دارایی‌هاش رو بده. زکاتِ علمش، مثل کاری که دکتر شکیبایی کرد. زکاتِ قلمش، زکاتِ سلامتیش، زکاتِ تواناییش و ... تا به مقام شهادت برسه...
《فاقیموا الصلوه و آتوا الزکوه و اعتصموا بالله هو مولیکم. فنعم المولی و نعم النصیر》
پس نماز را بر پا دارید و زکات بدهید و به خدا تمسک کنید که او مولای شماست. چه خوب مولا و چه خوب یاوری است.
دلمون بندِ همین ریسمانِ محکم الهی هست. تنها چیزی که مایه آرامش من میشه همین هست. ماها سرپرست داریم. مولا داریم. رها نشدیم. تنها نیستیم. خدا هست... چقدر هم خوب و قشنگ و مهربون هست. چقدر سرپرست خوبی داریم. چقدر یاورِ روزهای سخت ما قوی و عزیزه. خدایا شکرت...

بازدید : 350
شنبه 16 اسفند 1398 زمان : 2:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

مدتی است ننوشته ام اما در همین مدت اینقدر تایپ کرده ام که دستانم کمی‌تندتر شده اند. پژوهشم را تحویل دادم. چقدر بی جهت حرص و جوش خوردم. آن هم در شرایطی که من از بسیاری از دوستانم کارهایم را زودتر تحویل داده ام. حالا شاید کیفیتش متوسط باشد اما امتیاز به موقع تحویل دادن را گرفتم حداقل. سفر سه روزه همسر هم قوز بالا قوزِ استرس و ناراحتی‌های من شد. برای هوش هیجانیِ پایینِ خودم متاسفم. من هر روز بخشی از وقتم را صرف مطالعه و نوشتن تحقیقم می‌کردم. طبیعتا نباید نگران می‌بودم ولی بودم. و اینکه همسرم و دوستان از پژوهشم تعریف کردند. گرچه من باورم نمی‌شود اما به نتایج خوبی رسیدم. حداقل برای زندگی خودم.

تصمیم گرفتم این وبلاگ را به جای پر کردن از هجویات روزانه ام به نوشتنِ نتایج مطالعاتم اختصاص بدم و فقط چک لیست‌های ماهانه ام رو اینجا به اشتراک بذارم.

شروعش هم باشه با کمی‌صحبت کردن در مورد این پژوهش اخیرم. چیز جالبی که امروز داشتم بهش فکر می‌کردم این بود که چه بسا کسی از یک عارف و سالک الی الله، یک سوالی بپرسه و ایشون با علم ویژه‌‌‌ای که به شرایط فرد دارند پاسخ مقتضی بهش بدهند و در نتیجه پاسخ اون سوال قابل تعمیم به دیگران نباشه. اما در مورد حضرت امام و حضرت آقا (به اختصار امامینِ انقلاب) گرچه در اوج عرفان بودند اما این طور نیست که پاسخ شون به سوالات افراد، قابل تعمیم به دیگر افراد نباشه. دلیلش اینه که اونا همواره اصلاح امت و جامعه رو مدّ نظر دارند و اصلاح و تهذیب دانه دانهِ آدم‌های دور و برشان، دقیقا همان طور که از شأن ائمه اطهار به دوره، از شأن اون‌ها هم به دوره.
پس وقتی حضرت آقا یک بانو می‌فرمایند که هم کسب علم کنند و هم فرزند بیاورند، یعنی همه‌ی بانوان می‌توانند این دو کار رو با هم انجام بدهند.
قدم اول هم این هست که صحبت ایشون رو درست متوجه بشیم. حضرت آقا نمیگن دانشگاه رفتن، نمیگن فلان کلاس رو رفتن، فلان کتاب رو خوندن، نمیگن فلان رشته، علمی‌هست و فلان رشته، علمی‌نیست. کلا برای علم هیچ قیدی نمی‌آورند و به اصطلاح طلبگی «مطلقِ علم» مدّ نظرشونه. بنابراین این دایره خیلی وسیعه و همه‌ی خانم‌ها می‌تونند در دایره زنانِ اهل علم و طالب علم داخل بشن. بنابراین هم برای اصلِ علم و هم برای نحوه کسب کردن اون علم، قید نمی‌آورند.
سومین مساله‌‌‌ای که براش قید نمی‌آورند زمانِ این کسب علم هست. بنابراین در هر شرایطی می‌شه کسب علم کرد و شاید در درجه اول این مساله به خلاقیت و هوشمندی ما در تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها بستگی داشته باشه. ضمن اینکه حضرت آقا دیدی به وسعت و پهنه‌ی یک عمر انسانی به فرصت‌ها و استعداد‌های انسان دارند. بنابراین ممکنه ما در یک برهه و برش از زمان، شرایط کسب علوم یا مقدماتی از علوم رو داشته باشیم و در برهه و مقطع زمانی دیگری به واسطه شرایط دیگری، زمینه کسب علوم و مقدماتِ دیگری.... اهمیت درک و استفاده کردن از همون شرایط و زمینه‌ها، شاید بیشتر از اون چیزی که ما تصور می‌کنیم، مهمه. چیزی که متاسفانه ما به دلیل «زندگی نکردن در زمان حال» ازش غفلت می‌کنیم. میس می‌کنیم. :)
من برای این پژوهش، علاوه بر بررسی دیدگاه‌های امامینِ انقلاب، کتاب‌های میثاق مهر و ماه و زن آنگونه که باید باشدِ استاد طاهرزاده و نظام حقوق زن در اسلام رو تورقی کردم. بین این کتاب‌ها، میثاق مهر و ماه در تبیین توحیدیِ پیوند همسری و ازدواج، الحق در ترازِ خاصی قرار گرفته و شاید بهتر باشه برای بررسی بیشتر در رابطه زن و خانواده در نگرش توحیدیِ اسلامی، اون کتاب رو مطالعه بفرمایید. اما حداقل تلاش کردم که در بخش‌های حقوقی و اقتصادی، حرف نویی زده باشم. به قولِ نسیم جانِ جانان، «دوست داشتم.» اما تا یار چه را خواهد و میلش به چه باشد. :)

اینم لینک دریافت فایل تحقیقم +دوست داشتید بخونید.

بازدید : 365
سه شنبه 5 اسفند 1398 زمان : 0:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

به یمن قدوم این ماه پربرکت می‌خوام همه‌ی احساس‌های کسالت و بی‌حالی و رخوت و اعصاب خردیم و احساسات منفیم نسبت به تمام مسئولیت‌های حال و آینده‌م رو دور بریزیم و خودم رو بابت گذشته ببخشم. امیدوارم به فضل و کرم خدا و درهای رحمتش که بازتر شده و می‌دونم میشه خیلی کارها رو تو این سه ماه ممکن کرد.

یک مطلب از حاج آقا قاسمیان اینجا میذارم براتون که خیلی قشنگه:

ماه مبارک رجب ماهی است که به صورت خاص گفته‌اند خیلی ویژه است و هیچ ماهی این چنین نیست. در حدیث قدسی آمده که «در ماه رجب اگر کسی من را اطاعت کند، من اطاعتش می‌کنم!»یعنی من می‌آیم پاکارش می‌ایستم و خلاصه خدا به اطاعت انسان می‌آید! هرچقدر از ویژگی این ماه بگوییم کم است و مقدمه است برای ماه شعبان و ماه رمضان و دریافت عظمت‌های شب‌های قدر.

از ابتدای ماه رجب تا شب قدر، دو چله باقی مانده است و ماه رجب ماهی است که «یا من ارجوه لکل خیر» است، یعنی هر خیری را در آن می‌توان امید داشت.مطرح است که شب قدر و «لیلة القدر خیر من ألف شهر» نه برای کسی است که به غفلت می‌گذراند تا برسد به لیلة القدر، بلکه برای کسی است که از اول رجب شروع می‌کند و از اول رجب به دو چله نشینی می‌گذراند.

چله نشینیهم این نیست که در خانه بنشیند! این که حرف لغو نزند، چیز بیخود نخورد، صحنه‌های بیخود نگاه نکند و این‌هاست؛ چه رسد به اینکه اعمال حرام انجام ندهد..

ادامه مطلب هم توصیه‌های آیت الله قاضی برای این سه ماه مبارک!

التماس دعا دارم خیلی کلیشه است ولی التماس دعا :)

برخی از دستورات سلوکی آیت الله قاضی(ره) برای ماه‌های رجب، شعبان و رمضان

۱. بر شما باد به اینکه نمازهای فریض خود را با نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت است، در بهترین_اوقاتشان انجام دهید؛ و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت(بدینصورت که چهار رکعت از عصر و دو رکعت از مغرب و «وُتَیره» که مجموعاً هفت رکعت می‌باشد حذف شود.این توضیح از مرحوم علاّمه طهرانی روحی فداه است.)آنرا بجا بیاورید.
چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را که به او «صلوه أوّابین» می‌گویند، انجام بدهید.و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قرآن بدان تأکید شده و مراد از صلات وُسطی همان نماز ظهر است.
۲. و امّا در مورد نافله شب بخصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره‌‌‌ای جز اتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه‌‌‌ای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی توجّه هستند!.
و ما هیچگاه ندیده و نشنیده ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه‌‌‌ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب!
۳.‌در شبها قرائت قرآن با صوت حزین کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است.
۴. بعد از نماز‌های واجب تسبیح حضرت صدیقه طاهره(س) را ترک نکنید! زیرا که آن ذکر کبیره شمرده شده و لااقل بعد از هر نماز یک‌بار بگویید.
۵. از لوازم مهم، دعا برای فرج حضرت حجت بقیه الله الأعظم است در قنوت نماز وتر، و از آن گذشته در هر روز، و در جمیع دعاها برای حضرت دعا کنید.
۶. زیارت جامعه کبیره را روز‌های جمعه به‌جای آورید.
۷. قرآن که می‌خوانید، در این سه ماه از یک جزء کمتر نباشد، در هر روز یک جزء.
۸. زیارت قبور کنید نه هر روز بلکه کم‌کم و گاه‌گاهی، (هفته‌ای یک مرتبه خوب است) و در روز زیارت کنید نه در شب.
علامه طهرانی(ره) در توضیحاتی تکمیلی آورده‌اند که: این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می‌دهند. البته این اعمال را در حد امکان انجام دهید... به حسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد.

بازدید : 546
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 11:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

گاهی وقت‌ها یک حالتی شبیه به سردرد توی سرم عارض میشه که دلم می‌خواد دونه دونه تارهای موهام رو بگیرم و بکشم. این بار دوم طی یک ماه گذشته است ولی این بار علتش برام ناشناخته بود. جیغ‌ها و لجبازی‌های فاطمه زهرا هم کفرم رو در می‌اورد طوری که بدم نمی‌اومد یک فصل کتکش بزنم اما خدایا، تو شاهد باش که ما گوش این بچه رو لمس هم می‌کنیم گریه می‌کنه. چه برسه به این که بخواهیم کتکش بزنیم. و من تو این مدت فقط نتونستم صدام رو کنترل کنم که بالا نره. و خدایا تو شاهد باش که امشب هم براش فسنجان مورد علاقه اش که عشقشه رو درست کردم ولی چیزی از حجم لوسیِ چندش آورش کم نشد و خدایا تو شاهد باش!

دلم می‌خواد یک مدت هیچ گونه استرسی رو تحمل نکنم ولی از ابتدا هم هوش هیجانی کمی‌داشتم. از کلاس‌های آکادمیک حضوری رسیدم به غیرحضوری. از غیرحضوری به دوره‌های میان مدت حضوری. از دوره‌های میان مدت حضوری به دوره‌های میان مدت غیرحضوری ولی می‌دونم بازم نمی‌تونم استرس‌هام رو کنترل کنم. هی یه چیزی بهش اضافه می‌کنم. امروز باشگاه، فردا یه بیزنس کوچیک، پس فردا یه چیز دیگه. چک لیست هم نوشتم برای کارهای روزانه ولی بازم پریشونم. نمی‌دونم چرا!

خواهش می‌کنم حرفش رو هم نزنید که من قید این فعالیت‌ها رو بزنم. امروز که تو باشگاه مربی با دیدن سیبل‌هام ذوق کرد و چند بار گفت باریکلا، نزدیک بود از شوق اشک تو چشمام جمع بشه. واقعا هیجان مثبت زندگیم همین کارهاست. ولی مثلا ضدحال یعنی اینکه 5 دقیقه زمان لازم داری تا برای همسرت دو صفحه از متن تحقیقت رو که با اشتیاق نوشتی بخونی ولی دخترت چندبار بینش پارازیت بندازه و وقتی بهش میگی الان نوبتش نیست شروع می‌کنه به تمارض و سردردت بدتر میشه. واقعا نمی‌فهمم چرا بچه‌ها گاهی وقت‌ها اینقدر با روان مادر و پدراشون بازی میکنند. مخصوصا اون مادر بخت برگشته که از صبح جیغ جیغ و مسخره بازی تحمل کرده. واقعا این انصاف نیست. این انصاف نیست...

بازدید : 546
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 11:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

گاهی وقت‌ها یک حالتی شبیه به سردرد توی سرم عارض میشه که دلم می‌خواد دونه دونه تارهای موهام رو بگیرم و بکشم. این بار دوم طی یک ماه گذشته است ولی این بار علتش برام ناشناخته بود. جیغ‌ها و لجبازی‌های فاطمه زهرا هم کفرم رو در می‌اورد طوری که بدم نمی‌اومد یک فصل کتکش بزنم اما خدایا، تو شاهد باش که ما گوش این بچه رو لمس هم می‌کنیم گریه می‌کنه. چه برسه به این که بخواهیم کتکش بزنیم. و من تو این مدت فقط نتونستم صدام رو کنترل کنم که بالا نره. و خدایا تو شاهد باش که امشب هم براش فسنجان مورد علاقه اش که عشقشه رو درست کردم ولی چیزی از حجم لوسیِ چندش آورش کم نشد و خدایا تو شاهد باش!

دلم می‌خواد یک مدت هیچ گونه استرسی رو تحمل نکنم ولی از ابتدا هم هوش هیجانی کمی‌داشتم. از کلاس‌های آکادمیک حضوری رسیدم به غیرحضوری. از غیرحضوری به دوره‌های میان مدت حضوری. از دوره‌های میان مدت حضوری به دوره‌های میان مدت غیرحضوری ولی می‌دونم بازم نمی‌تونم استرس‌هام رو کنترل کنم. هی یه چیزی بهش اضافه می‌کنم. امروز باشگاه، فردا یه بیزنس کوچیک، پس فردا یه چیز دیگه. چک لیست هم نوشتم برای کارهای روزانه ولی بازم پریشونم. نمی‌دونم چرا!

خواهش می‌کنم حرفش رو هم نزنید که من قید این فعالیت‌ها رو بزنم. امروز که تو باشگاه مربی با دیدن سیبل‌هام ذوق کرد و چند بار گفت باریکلا، نزدیک بود از شوق اشک تو چشمام جمع بشه. واقعا هیجان مثبت زندگیم همین کارهاست. ولی مثلا ضدحال یعنی اینکه 5 دقیقه زمان لازم داری تا برای همسرت دو صفحه از متن تحقیقت رو که با اشتیاق نوشتی بخونی ولی دخترت چندبار بینش پارازیت بندازه و وقتی بهش میگی الان نوبتش نیست شروع می‌کنه به تمارض و سردردت بدتر میشه. واقعا نمی‌فهمم چرا بچه‌ها گاهی وقت‌ها اینقدر با روان مادر و پدراشون بازی میکنند. مخصوصا اون مادر بخت برگشته که از صبح جیغ جیغ و مسخره بازی تحمل کرده. واقعا این انصاف نیست. این انصاف نیست...

بازدید : 524
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 11:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

همسرجان مسجدشون رو حوزه انتخابیه کرده واسه همین من هم دیر اومدم رای بدم (ساعت ۱۱ و نیم) و هم برای اینکه دلش نشکنه مسجد اونا رو انتخاب کردم وگرنه به دلم بود برم مسجد محله مامانم اینا (محله سابق خودم) که برام نوستالژیک‌تره.
ولی خب از هر حیث اینجا بهتره چون بیشتر تحویلمون می‌گیرن. ناسلامتی خانم حاج‌آقا هستم! :)
تازه تخلف هم کردم و از برگه رای‌م عکس گرفتم. دلتون بسوزه! :)
اولین باره که انتخابات برام هیجان خاصی داره که دوست دارم ببینم کیا رای میارن. یه بار که انتخابات ریاست جمهوری روز قبل عروسیم بود و اصلا هیجان عروسی می‌چربید به همه‌چی... ولی رای دادم. اونم اول وقت!
یه بارم که ریاست جمهوری کلی زور زدیم و این‌ور اونور رفتیم تبلیغات ولی نشد و دپرس شدیم.
یه بارم که مجلس معلوم بود رای نمیاریم.
اما الان هیجانش به اینه که چون لیستی رای نمیدم دلم می‌خواد بدونم کدوم یک از اونایی که اسمشون رو نوشتم رای میارن!
اما مثل همیشه برای جریان حق باختی وجود نداره. ما در هر صورت برنده‌ایم [vیِ victory] :)

نیز بخوانید بیانات مهم رهبر انقلاب در ۱۶ بهمن ۹۸ +

نیز بخوانید +


پ.ن:
وقتی قراره حجت بر کسی تمام بشه، میشه ولو تو یه لحظه!
بیشتر از یک هفته است دارم فکر می‌کنم لیستی رای بدم یا نه. اولش می‌گفتم واسه چی بذارم پدرخوانده‌ها برام تصمیم بگیرند. برای چی وقتی می‌تونیم چهارتا جوان خوش فکر و اهل جهاد و انقلابی انتخاب کنیم، بشیم جاده صاف‌کن جریاناتی ‌که مدت‌هاست دوگانه‌شون برامون کهنه و فرسوده شده؟
کلی با دوستان بحث کردیم. رای‌م عوض شد چون فکر کردم نتیجه رو از دست میدیم. مصطفی با دوستانش نظر دیگه‌ای داشتند. طبق معمول بهم تقلب نرسوند... شب قبل همش دو دل بودم.
صبح این دو لینک رو خوندم و قلبم آرام گرفت. خدا رو شکر. الحمدلله!

بازدید : 526
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 11:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

همسرجان مسجدشون رو حوزه انتخابیه کرده واسه همین من هم دیر اومدم رای بدم (ساعت ۱۱ و نیم) و هم برای اینکه دلش نشکنه مسجد اونا رو انتخاب کردم وگرنه به دلم بود برم مسجد محله مامانم اینا (محله سابق خودم) که برام نوستالژیک‌تره.
ولی خب از هر حیث اینجا بهتره چون بیشتر تحویلمون می‌گیرن. ناسلامتی خانم حاج‌آقا هستم! :)
تازه تخلف هم کردم و از برگه رای‌م عکس گرفتم. دلتون بسوزه! :)
اولین باره که انتخابات برام هیجان خاصی داره که دوست دارم ببینم کیا رای میارن. یه بار که انتخابات ریاست جمهوری روز قبل عروسیم بود و اصلا هیجان عروسی می‌چربید به همه‌چی... ولی رای دادم. اونم اول وقت!
یه بارم که ریاست جمهوری کلی زور زدیم و این‌ور اونور رفتیم تبلیغات ولی نشد و دپرس شدیم.
یه بارم که مجلس معلوم بود رای نمیاریم.
اما الان هیجانش به اینه که چون لیستی رای نمیدم دلم می‌خواد بدونم کدوم یک از اونایی که اسمشون رو نوشتم رای میارن!
اما مثل همیشه برای جریان حق باختی وجود نداره. ما در هر صورت برنده‌ایم [vیِ victory] :)

نیز بخوانید بیانات مهم رهبر انقلاب در ۱۶ بهمن ۹۸ +

نیز بخوانید +


پ.ن:
وقتی قراره حجت بر کسی تمام بشه، میشه ولو تو یه لحظه!
بیشتر از یک هفته است دارم فکر می‌کنم لیستی رای بدم یا نه. اولش می‌گفتم واسه چی بذارم پدرخوانده‌ها برام تصمیم بگیرند. برای چی وقتی می‌تونیم چهارتا جوان خوش فکر و اهل جهاد و انقلابی انتخاب کنیم، بشیم جاده صاف‌کن جریاناتی ‌که مدت‌هاست دوگانه‌شون برامون کهنه و فرسوده شده؟
کلی با دوستان بحث کردیم. رای‌م عوض شد چون فکر کردم نتیجه رو از دست میدیم. مصطفی با دوستانش نظر دیگه‌ای داشتند. طبق معمول بهم تقلب نرسوند... شب قبل همش دو دل بودم.
صبح این دو لینک رو خوندم و قلبم آرام گرفت. خدا رو شکر. الحمدلله!

بازدید : 930
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 11:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

روزی که همدیگه رو دیدیم من مارکوپولویی بودم واسه خودم. کلی این ور دنیا رفته بودم، کلی اون ور دنیا. مثلا کوله‌باری از تجربه بودم برا خودم.
روزی که همدیگه رو دیدیم ندرتا پاش رو از شابدوالعظیم اون ور تر گذاشته بود الا ۲۸ صفرها که مشهد‌الرضا می‌رفت مستضعفی.
یه عمره هم رفته بود طلبگی. که اونم از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر، حاجی با حاجیه!
ازدواج که کردیم جامون رو عوض کردیم، جبر محیطی!
این روزا من تو خونه‌ام با بچه‌ها. ندرتا پام رو از شابدوالعظیم اون ور تر میذارم. آدما هم همون آدمای همیشگی الا بعضی از برنامه‌ها که باعث میشه دوستای جدید پیدا کنم. یه مشهد با هم در طول سال. یه اردوجهادی سفر تفریحی‌مونه. یه بار یا دوبار هم عید و تابستون می‌بَردم دیدن اقوام.
اما اون الان جاهایی رفته که من حتی تو خوابم هم نمی‌تونم بفهمم چه جوریه، چه شکلیه. با آدمایی که من می‌شناسم و نمی‌شناسم نشسته و پا شده و حرف زده.
این دو روز اخیر هم رفته خلیج‌فارس رو زیارت کرده... قربونش برم!
بهش گفتم: برام فلان چیزو می‌خری؟
بی‌چون و چرا همون روز خریده! الانم منتظرم برگرده. اولین باره که سفر رفته و برام سوغاتی خریده. ذوق دارم. مثل دوران نامزدی..‌.
بیاد و بهش بگم: چه برایم آورده‌ای مارکو؟ ^_^

بازدید : 930
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 11:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

صالحه

روزی که همدیگه رو دیدیم من مارکوپولویی بودم واسه خودم. کلی این ور دنیا رفته بودم، کلی اون ور دنیا. مثلا کوله‌باری از تجربه بودم برا خودم.
روزی که همدیگه رو دیدیم ندرتا پاش رو از شابدوالعظیم اون ور تر گذاشته بود الا ۲۸ صفرها که مشهد‌الرضا می‌رفت مستضعفی.
یه عمره هم رفته بود طلبگی. که اونم از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر، حاجی با حاجیه!
ازدواج که کردیم جامون رو عوض کردیم، جبر محیطی!
این روزا من تو خونه‌ام با بچه‌ها. ندرتا پام رو از شابدوالعظیم اون ور تر میذارم. آدما هم همون آدمای همیشگی الا بعضی از برنامه‌ها که باعث میشه دوستای جدید پیدا کنم. یه مشهد با هم در طول سال. یه اردوجهادی سفر تفریحی‌مونه. یه بار یا دوبار هم عید و تابستون می‌بَردم دیدن اقوام.
اما اون الان جاهایی رفته که من حتی تو خوابم هم نمی‌تونم بفهمم چه جوریه، چه شکلیه. با آدمایی که من می‌شناسم و نمی‌شناسم نشسته و پا شده و حرف زده.
این دو روز اخیر هم رفته خلیج‌فارس رو زیارت کرده... قربونش برم!
بهش گفتم: برام فلان چیزو می‌خری؟
بی‌چون و چرا همون روز خریده! الانم منتظرم برگرده. اولین باره که سفر رفته و برام سوغاتی خریده. ذوق دارم. مثل دوران نامزدی..‌.
بیاد و بهش بگم: چه برایم آورده‌ای مارکو؟ ^_^

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 53
  • بازدید کننده امروز : 54
  • باردید دیروز : 173
  • بازدید کننده دیروز : 24
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 338
  • بازدید ماه : 805
  • بازدید سال : 4929
  • بازدید کلی : 68771
  • کدهای اختصاصی