سرِ ماجرای این انیمیشنِ 19 دقیقهای که اسکار گرفت، خیلی سریع رگباری از نظرات مثبت و منفی منتشر شد.
یک عده از مذهبیها که میگفتند انیمیشن خیلی خوب بوده و فقط حاشیهها مثل بی حجاب رفتن اون خانم برای جایزه گرفتن و بی ادبی شوهرش و جام میِ در دست، جای تعجب داره و فاجعه رقم زده.
یک عده دیگه هم میگفتند که انیمیشن پر از نشانه برای زدنِ نسلِ قبلیِ انقلاب و زیر سوال بردنِ آرمان اونهاست.
واقعا دلم نمیخواد اظهار فضل کنم ولی افرادی که در این دو دسته قرار میگیرند، از نظر من خیلی ساده انگارانه به قضیه نگاه کردند.
اول اینکه شما وقتی انیمیشن رو میفرستی دستِ داورانِ غربی، باید ذهنیتِ اونها رو فهم کنی و بدونی که اونا بر اساس چه پارادایم و چارچوب و قالب فکریای دارند اثر رو قضاوت میکنند.
ذهنِ اونا خالی از جهت گیریهای سیاسی نیست. اصلا پارادایمشون بهشون اجازه نمیده که مفاهیم رو بدون جهت گیریهای سیاسی فهم کنند!!!
در پارادایمهای تحقیق در علوم اجتماعی، پارادایم تفسیری همین رو میگه...
ما ایرانیها از در سایه سرو یک فهم داریم...
اون غربیها از در سایه سرو یک فهم دارند...
حالا هنر چیه؟ :) هنر اینه که یک اثری بسازی که به شدت دوپهلو باشه. که هم برای خوش آمد ایرانیها باشه و هم خوش آمدِ غربیها. و وقتی آمریکا بهش اسکار داد، این اثر بیشتر دیده بشه و چون پارادایم و فرهنگ مسلط در جهان؛ فرهنگ غربی هست، همون طوری فهم میشه که آمریکا میخواد. که در جهت تقویت ارزشها و قدرت آمریکاست.
بعد سندرم اظهار نظربی قرار باعث میشه، این وسط تو ایران، یک سری خودی به جان همدیگه بیافتند.
سندرم اظهار نظربی قرار رو دیگه در کجا داریم؟
همین که یک عده مذهبیِ جوگیری که در ایران زندگی میکنند یا نمیکنند، به تقلید از تمِ ماه رمضانیای که در اینستاگرام هست، معتقدند که برای تکریم و گرامیداشت ماه مبارک، از این فانوسهای ماه رمضونی و اکسسوریها و آویزها و ریسهها بگیریم و خونه مون رو اینطوری تزیین کنیم.
من نمیگم ماه مبارک رو گرامینداریم! اما اولا این فرهنگ مصرف گرایی غربی رو درک نمیکنم.
ما خودمون مناسک خودمون رو داریم برای گرامیداشت ماه مبارک. مثل افطاریهای ساده... مثل شلوغ کردن مساجد در نوبت ظهر و قبل از افطار. و جالبه بدونید که این مدل مناسک تزیین و فانوس و ... بیشتر برای اهل سنت هست، تا ما شیعیان.
تکریم ماه مبارک به وسیله این ابزارها و وسایل تزیینی، باعث میشه کم کم از روح ماه مبارک چیزی نمونه و در عوض، یک چرخه و بازار خاصی برای محصولات تزیینی ماه مبارک به وجود بیاد که تهی از معناست.
دقیقا مثل اتفاقی که داره برای جشن تکلیف دختران میافته. الان در جشن تکلیفها فقط ما ظاهر پر زرق و برق رو چسبیدیم. بچهای که پدر و مادرش نتونند براش جشن تکلیف لاکچری بگیرند، احساس کمبود و خسران میکنه. الان چقدر پول خرج میکنیم؟ چی دریافت میکنیم؟ بچهها و والدین چقدر از احکام نماز و روزه بلد هستند و چقدر به جواهر دوزی جانمازشون توجه میکنند؟
سندرم اظهار نظربی قرار باعث میشه یک عده خود فهیم پندارِ خود جهان دیده پندار، به ملت توصیه کنند که اینطوری ماه مبارک رو گرامیبدارند :)