یه مدت زیادی بود که حالم، حالِ یک ضربالمثلِ بروجردی بود که فقط توی ذهنم تداعی میشد ولی یادم نمیاومد چی بود دقیقا.
امشب خونه داییم؛ مادرِ زنداییم با اشاره به یکی از دخترام گفتند: خیلی آرومه و خانووووم ماشاالله! زنداییم گفت: نههه! :) شیرِ خونه و روبا بیرونه.
من خیلی ضربالمثلخون بودم در نوجوانی ولی چون اون تداعیِ مبهم با هیچ ضربالمثلی تطابق پیدا نمیکرد؛ یهو شصتم خبردار شد که این ضربالمثل باید بروجردی باشه.
گفتم این چی بود میگن سرشو چیز می... پاششو ...؟؟؟
سوال رو حال کردید؟ :)
ولی من جوابم رو گرفتم:
سرشو سگ میخوره، پاچهشو گربه میبره.
و این دقیقا حالِ این روزهای منه :)